
نوکر امام حسین میگه
تو خونه بازنم حرفم شد
بحثم بالا کشید یهو ناخداگاه
دستمو رو صورت زنم بلند کردم
از خونه زدم بیرون بیرون هی میگفتم
عجب اشتباهی کردی عجب غلطی کردی
گل گرفتم شیرینی گرفتم رفتم گفتم
خانومم معذرت میخوام خانومم گفت
حق گردنم داری اگزم ایندفعه بحثمون
بالاگرفت منو زدی اشکالی نداره اما ازت
یه خواهش دارم منو جلو چشم بچه هام نزن
من دیگه روم نمیشه تو صورت بچه هام نگاه کنم